علي كوچولوعلي كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

جوجه طلبه

زنگ بی صدا!

هر وقت سر وصدات نمی یاد وزیادی ساکتی یعنی زنگ خطر!!!! مثل اون روز که بعد از سکوت معنا دار حضرت عالی دیدیم که از اپن بالا رفتی... یا اون روزی که برای چند لحظه خوابم برد و وقتی چشماموباز کردم دیدم رول دستمال کاغذی روباز کردی و مثل اتوبان تو تمام خونه پخش وریز ریز کردی... یااون روز که دیدم پیدات نیست وبعد از گشتن خونه دیدیم ای دل غافل لای در دستشویی باز مونده و جناب عالی هم رفتی تو ودیگه نگم چه میکردی اونم باچراغ خاموش... یا اون روز که رفته بودی تو حموم وتمام شامپوهارو پخش زمین کرده بودی... ولی مثل اینکه هنوز حساسیتم به سکوتت اونقدر بالا نرفته ...نرفته که امروز بعداز یه مدت طولانی غیبت ونبودنت اومدم  دنبالت ودیدم آنچه نبا...
25 خرداد 1393

قهر كار بچه هاست!

اينو ديگه كجاي دلم بزارم؟؟؟ قـهرم بلده!!! وقتي چيزي مطابق ميلش پيش نره ودر هرصورت به مرادش نرسه؛ گريه ميكنه و تند تند چاردست وپا ازمنطقه دور ميشه ويه چرخ دور خودش ميزنه وبرمي گرده؛ يا اينكه سرشو ميذاره زمين وگريه ميكنه؛مدل ديگش اينكه خودشو جمع ميكنه مثل يه حالت قوز ... -------------------------------------------------------- كارهايي رو كه مي دونه ما بهش حساسيم رو ياد گرفته وقتي ميخواد اونا رو مرتكب بشه مثل خوردن مهر يا بالا رفتن از بلندي؛ قبلش يه نگاه مرموزي بهمون مياندازه وميخنده وبه سرعت ميره كه عملياتيشون كنه هرچي ما بيشتر بگيم جيزه ونكن اون بيشتر ميخنده وانجام ميده...اينكه تازگيا بهش بي توجهي ميكنيم اونم كمتر كار خطر ناك ميكنه....
27 فروردين 1393

كالري سوزان

به نظر شما اگه يه مامان بنده خدايي تمام خلاقيت ها واستعدادها وظرفيت دروني خودشو به كارببنده تا به پسركوچولوش غذا بده و با هرقاشقي كه مي خوره يه نفس راحت از اعماق درونش بكشه (يعني در اين حد توآمپاس باشه)بعد اين پسر كوچولو ي مامان بنده خدا از در وديوار راست بالا بره؛ حتي از پله هاي طبقه زير همكف يك ساختمان چهار طبقه تا خود پشت بام!!! اونم يه  نفس ؛بعد رو پشت بام يه دورم بزنه ودوباره اين مسيروو برگرده ودر تمام اين مدت فتح الفتوحش پدر بزرگ عزيزشم همراهيش كنه، بايد دقيقا چي كار كنه وبه كجا پناه ببره؟؟ اين مامان بنده خدا خودشو هلاك ميكنه تا سير؛سير به وزن پسر كوچولو اضافه كنه بعد پسر كوچولو و بابا بزرگش در عرض جيك ثانيه شصتاد كيلو كالري مي...
24 فروردين 1393

نوپايان

وقتي نوپاي عزيز ما مي خواهد قبل از آموختن راه رفتن ؛دويدن را بياموزد؛اين مي شود كه تعداد قدم هايش از 10 قدم تجاوز نمي كند... چنان با شتاب راه ميرود كه سريعا نقش زمين ميشود... به قول عمه كوچيكه اونهم به سبك «اوس موسايي»* شكل خواب گردها(بلا نسبت)دست ها يش را ميگيرد وتند تند راه ميرود. -آخ كه چه قندي در دلمان آب مي شودوقتي جلوي چشممان راه ميروي؛جالب تر اين كه خودت بيشتر از همه ذوق ميكني ؛   ---------------------------------------------  -باز هم كم داريمت آقاي پدر آنهم در اين روزهاي شيرين نوپايي پسركمان... * پايتخت سه ...
23 فروردين 1393

سير تا پياز اين روزهايت

گفته بودم كه به آب ميگي آب! شكلشو ميشناسي وهر وقت از خوردن قطره آهن وويتامين امتناع ميكني  وتا ميبينيشون ؛الفرار...مامان يه ليوان آب مياره دركنار قطره ها ،وقتي آبو ميبيني ودهنتو باز ميكني به جاي آب قطره ميريزه تو دهنت؟؟؟!!! گفته بودم كه به غذا ميگي «اَم»! هروقت ميبيني ما چاي ميخوريم يا چيزي كه اصلا نه به سنت مربوطه ونه خاصيتي برات داره  با يه قيافه مظلومانه مياي كنارمونو هي اَم اَم ميكني ودل مارو كباب ميكني و اَم مربوطه رو كوفتمون... گفته بودم كه به تخمه علاقه بسيار وافري داري وما حسرت به دلمون مونده يه بار با خيال راحت تخمه بشكونيم و همش نگران خورده شدن پوسته تخمه ها توسط حضرت عالي نباشيم... گفته بودم كه به ع...
20 فروردين 1393

دندون به سبك زيزي گولويي

اصولا بچه ها ابتدا دودندان پايين رودرميارن بعدهم دودندان بالا رو كه ميشه دوجفت دندون روي هم... از اونجا كه پسرما ميخواد از حالا متفاوت باشه ابتدا دودندون پايين رو درآورد وبعد يكي از دندون هاي بالا وما منتظر دندون بغليش بوديم... اما گل پسر ما به جاي اون يكي دندون پيشش دندون كنار پيش رو درآورده(اسم علميشو نميدونم خووو)!!! الان همه متوجه شدن چي شد؟؟؟ حالا قيافه علي آقارو درحال لبخند زدن تصور كنيد كه به جاي دودندون بالا ودوتا پايين چهارتا دندون تابه تا داره يعني وقتي ميخنده دندوناي بالا وپايينش روي هم قرار نميگيره... قربونت برم ماماني چقدر شيرين تر شدي ...
18 فروردين 1393

اَلو...

اَ اَ اَ اَ اَ اَ اَ اَ... منظورش همان اَلوست... اين آوا را سرميدهد،زماني كه موبايل ،كنترل تلوزيون،هرشيئ مستطيل شكل وحتي پوست پرتغال را در دست ميگيرد... آنچنا ن جدي كه انگار باورش شده تلفنش راستكي است و خودش آقاي مهندس وموضوع مورد بحث  پروژه ساخت برج هاي تجاريش...
16 فروردين 1393

دوش دوست!!!

وقتي علي آقا اينقدر عاشق دوش حمام ميشود كه تمام لحظات حمام كردنش حاضر نيست دوش را از خودش جدا كند ؛ و وقت بيرون آمدن هم گريه هاي آن چناني سر ميدهد كه از دوش جدا نشود؛ ماهم  مجبور ميشويم دوش را  با علي آقا از حمام بيرون بياوريم!!!
12 فروردين 1393

سفر كوتاه علي

تصوير راه رفتنت دست در دست ما روي آن خاكهاي مقدس آنقدر زيبا بود كه مرا وادارد كه بعد از بدرقه كردن دعاهاي مادرانه ام برايت از شهاي شرهاني بخواهم كه هر چه زودتر راه رفتنت را ببينم... امروز با پاهاي كوچكت چهار قدم راه رفتني...چقدر خوشمزه بود... ---------------------------------------------------------------------------------- منطقه شرهاني ميان مناطق جنگي ديگر؛منطقه كمتر تفحص شده اي محسوب ميشود؛ در مدت زيارت يك ساعت ونيمه ما علي آقا موفق به كندن حجم وسيعي از گل وگياه منطقه مذكور شد؛اين واقعه ما را به اين فكر وا داشت كه با برادران گروه تفحص صحبتي كنيم شايد پسر ما را هم به عضويت بپذيرند... اين را هم بايد به ليست حرفه هاي مورد نظر بيا فزاي...
12 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجه طلبه می باشد