علي كوچولوعلي كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

جوجه طلبه

موری ما!

رفتیم بهشت زهرا سر مزار شهدای گم نام برای مورچه ها گندم و شادونه ریختن،گل پسر با ولعی بسیار زیاد جمع میکرد و میخورد ومقداری هم تو مشتش ذخیره میکرد __________ میره سر گونی برنج ومشت مشت از این برنجا برمیداره ومیخوره و گردنشو کجکی میکنه وبه ما که داریم حرص میخوریم لبخند تحویل میده ... ______________ خواستم بگم مام تو خونمون مورچه داریم یه مورچه دوست داشتنی!
12 مرداد 1393

شکمو

لباس شویی  وقفل کودکش روشنه وداره کار میکنه،گل پسر مدام دکمه هاشو فشار میده وصداشو در میاره بهش میگم نکن اما کو گوش شنوا.... بهش  میگم علی میخوای کتک بخوری? نگام میکنه ومیگه :ام  ام(بافتح الف) _________________________ _گفته بودم قبلا به انواع ماءکولات میگه :ام
5 مرداد 1393

چشمم روشن!

تازه  دل وروده ی کشو رو که روی زمین ریخته بود جمع کردم  ومی خوام از اتاق بیارمش بیرون و حواسشو پرت کنم که دوباره نره سمت کشو ... اومده دم در و بنده رو خیلی محترمانه بیرون میکنه  ،بای بای میکنه ودر رو بروم میبنده!به همین سادگی.
26 تير 1393

یک دقیقه سکوت!

تصور کنید حال مادری رو که شب یک عالمه مهمان داره ومشغول نظافت خونست؛که  ورووجک توی خونه، سطل زباله رو از آشپزخانه کشون کشون  میاره تو پذیرایی و در یک لحظه اونو تو پذیرایی خالی میکنه.!!!
22 تير 1393

ناگهان دوش!

مشغول کارهای خودمون بودیم  که صدای جیغ وداد گل پسر بلند شده بود، مشغول خرابکاری جدیدی بودن ایشون... از لای در حموم رفته داخل  باشیر آب بازی کرده که یهو دوش باز شده  گل پسر خیس آب شده اونم  آب سرد! جالب تر اینکه لامپ حموم سوخته و ظلماتی بود توحموم...
20 تير 1393

صلوات

آآآآآآآآآآمـــــــــــــــــــــــــومـــــــــــــــــــــــــَد یعنی اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم البته این آوا هنگام شنیدن صدای اذان هم از یک دستگاه پسر شیرین زبون شنیده خواهد شد.
16 تير 1393

دیزاین پست مدرن!!!

وقتی شامپو رو زیر سینک ظرف شویی ،آبکش و سینی والک رو در اتاق؛ سیب زمینی؛توپ؛ماشین ودیگر اسباب بازی هارو توی کمد لباس؛ کنترل گم شده تلوزیون رو بعد از دو روز زیر یخچال؛ اسپری رو پشت آیینه... خمیردندون رو تو میز زیر تلوزیون؛مفاتیح الجنان رو تو قابلمه داخل کابینت هرچیزی رو که گم میشه اعم از در قابلمه؛کوسن؛تلفن وغیره پشت مبل وزیر تلوزیونی وخود گل پسر رو داخل یخچال یا کابینت سینک ظر ف شویی پیدا میکنیم  متوجه می شویم کسی اینجا در حال چیدمان است وما در حال رختمان یعنی مدیونین اگه برعکسشو فکر کنین... ...
11 تير 1393

تكه هاي دوست داشتني

عينك دودي گذاشته رو چشماش؛برش ميداره وبا تعجب به اطرافش نگاه ميكنه؛شگفت زده از اين پديده جديد كه دنيا رو تاريك ميكنه؛بعد يه دالي بامزه ميگه ودوباره عينك رو ميزاره رو چشماش... ------------------------------------- هروقت هركسي سمت در خروجي ميخواد بره زودتر از همه مي دوِ سمت در وباهمه باي باي ميكنه... -------------------------------------- قابلمه توي آشپزخونه رو برداشته ؛برعكسش كرده و رفته روش كه بتونه بره روي ميز آشپزخونه... ميره روي ميز جلو مبلي وبعد با اعتماد به نفس كامل مي پره!!!! --------------------------------------- هروقت كسي با كليد مي خواد دري رو باز كنه با نيروي مافوق قويِ جيـغ اونو مي گيره كه خودش بندازه توي ...
1 تير 1393

ازصداي سخن علي نشنيدم خوش تر!

آب بده... آب بِليس...(بريز) اولين جمله سازي توست عزيزم. (البته حدود يك ماه پيش) در لغت نامه تو دوده همان جوجه است،بِ همان توپ است؛وگاهي تصميم ميگيري به جاي تمام واژه هاي بيگانه به همه چيز بگويي آب؛حتي به تلوزيون؛ماشينت و ... اوووو؟؟؟يعني كووو وحتما بايد دستهايت را به طرفين دراز كني و انگشتانت را بپيچاني بيشتر منظور ومقصودت را با گفتن اِ اِ بيان ميكني البته ما تر جمه ميكنيم... وامروز اولين سوال زندگيت را پرسيدي!!! «ماما بابا اووو؟؟؟» :«مامان بابا كجاست؟؟؟» ------------------------------ اين روزها ؛در اين گرما تشنه كه ميشوي به ليوان آب اشاره ميكني ؛يا به شير آب و در يخچال بعد پشت سر هم آب آب سر ...
30 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجه طلبه می باشد