كالري سوزان
كالري سوزان به نظر شما اگه يه مامان بنده خدايي تمام خلاقيت ها واستعدادها وظرفيت دروني خودشو به كارببنده تا به پسركوچولوش غذا بده و با هرقاشقي كه مي خوره يه نفس راحت از اعماق درونش بكشه (يعني در اين حد توآمپاس باشه)بعد اين پسر كوچولو ي مامان بنده خدا از در وديوار راست بالا بره؛ حتي از پله هاي طبقه زير همكف يك ساختمان چهار طبقه تا خود پشت بام!!! اونم يه نفس ؛بعد رو پشت بام يه دورم بزنه ودوباره اين مسيروو برگرده ودر تمام اين مدت فتح الفتوحش پدر بزرگ عزيزشم همراهيش كنه، بايد دقيقا چي كار كنه وبه كجا پناه ببره؟؟
اين مامان بنده خدا خودشو هلاك ميكنه تا سير؛سير به وزن پسر كوچولو اضافه كنه بعد پسر كوچولو و بابا بزرگش در عرض جيك ثانيه شصتاد كيلو كالري مي سوزونن...
------------------
-راستي بحث خلاقيت شد؛ديگر خلاقيت دانمان ته كشيده است براي غذا دادن به ورووجك
-هم اكنون نيازمند خلاقيت سبزتان هستيم( بنياد حمايت از مادران خلاقيت كم آورده)
-اين روزها فكر كنم دچار سندرم« وقت كمه بايد تمام خاطرات علي رو ثبت كنم زودتر »شدم؛ شما تو همسايه ودر وآشناتون از اين مورد سراغ داشتين ؛يعني اميد بهبودي هست؟
؛خرج ومخارج درمان چطوره با اين وضعيت يارانه ها؟هههههييييييييععع
ننه علي
باز جای شکرش باقیه که کالری های شما برا وعده بعدی غذایی به مدد کمک
پدربزرگ عزیز حفظش میشه (می بینی عزیز همیشه باید شکرگزاربود
( منظور خلاقیت بود فقط )
بخواد می خوره نخواد نه
ولی احتمالا این روش برای پسر شما قبلا امتحان شده باشه و حدسم اینه که جواب داده نشده
جالبه جوابي كه به زهره مامان زهرا جون داديد در مورد ما هم صدق مي كنه
اصن منتظرم زودتر شهید شم برم حقوقم رو از خدا بگیرم بابت این همکاری
اونم بلافاصله بعداز میل غذا
)
اینه که استعدادم همینقدر بود
درمورد اینکه تو وبلاگم نوشته بودید نظرتون کوووووووو
نظرتون هست
منتها شما رفته بودید تو پست قبلی نظر گذاشته بودید