تكه هاي دوست داشتني
عينك دودي گذاشته رو چشماش؛برش ميداره وبا تعجب به اطرافش نگاه ميكنه؛شگفت زده از اين پديده جديد كه دنيا رو تاريك ميكنه؛بعد يه دالي بامزه ميگه ودوباره عينك رو ميزاره رو چشماش... ------------------------------------- هروقت هركسي سمت در خروجي ميخواد بره زودتر از همه مي دوِ سمت در وباهمه باي باي ميكنه... -------------------------------------- قابلمه توي آشپزخونه رو برداشته ؛برعكسش كرده و رفته روش كه بتونه بره روي ميز آشپزخونه... ميره روي ميز جلو مبلي وبعد با اعتماد به نفس كامل مي پره!!!! --------------------------------------- هروقت كسي با كليد مي خواد دري رو باز كنه با نيروي مافوق قويِ جيـغ اونو مي گيره كه خودش بندازه توي ...