علي كوچولوعلي كوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

جوجه طلبه

زمين هم گاهي دوست داشتنيست!

به حساب هجري قمري امروز تولد يك سالگي توست... سه روز بعد از ميلاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) يك سال باهم بودن؛ يك سال نفس در نفس هم زدن؛ يك سال مادري؛ يك سال پدري... ديگر قاطي زميني ها شده اي؛ زنجير دنيا كم كم دارد دور پاهايت مي پيچد؛ اينكه اين دنيا بايد برايت زندان باشد به كنار؛ اين كه بايد به آن دل نبدي به كنار؛ اين كه هزار ويك نيرنگ وفريب دارد به كنار.. اما دنيا جاي خوبيست براي كاشتن؛ كاشتن بذر خوبي؛ تقوا؛ صداقت؛ محبت؛ براي جمع كردن توشه سفر؛ براي عبادت وسجده ي در برابر معبود، براي لحظه هاي جاودانه نيايش با معبود... اين دنيايي كه يك سال است ساكن آن شده اي هديه بزرگ خداوند است به تو پس از آن خوب بهره بگیر در مسير بندگي وعبوديت ...
3 ارديبهشت 1393

خوشا نيروي هستي‌زاي لبخند!

ستايش مخصوص خداييست كه به تو آموخت لبخند زدن را... براي جلب محبت اطرافيانت ؛براي ادامه بقا وحياتت... لبخندي كه دلها را نرم مي كند... لبخندي كه اشكها را جاري مي كند... لبخندي كه به خاطرش بزرگ ترهايت به تو رحم مي كنند... لبخندي كه در يك ثانيه آتش شعله ور خشم وبي صبري را خاموش مي كند... ستايش مخصوص آفريننده لبخند توست.
2 ارديبهشت 1393

دل شوره يا الهام مساله اين است!

 مي دانم كه تمام مادرها اين گونه اند... وقتي بازي ميكني ؛وقتي راه ميروي؛وقتي شادي؛نگاهت ميكنم ولذت ميبرم؛يك آن ومثل  برق از خاطرم ميگذرد لحظه اي كه سرت به ميز يا ديوار يا پايه مبل مي خورد يا زمين ميافتي و بعد همانها كه از خاطرم گذشت همان لحظه اتفاق مي افتد... نميدانم جنسش را چه بنامم؛از همان الهام هايي كه به قلب ام موسي ميشد يا الهام هايي كه به زنبور عسل ميشود... هرچه هست باورش دور نيست از ذهن كه به قلب مادراني چون من هم خداوند الهام ميكند. ------------------------------------- -حتي مرغان هوا هم برايش جذاب اند وبا انگشت اشاره اش ماراهم مهمان تماشايشان ميكند. -مثل خانوم ها كه با يك دست  به صورت ميكوبند  ويك هيي...
1 ارديبهشت 1393

اولين واژه كه آمد به پديد( فاطمه )بود

صحبتهاي حاج آقا راشد رو گوش ميدادم برام جالب بود نخواستم تنها خوري كرده باشم: ميگفتن خونه  مثل مسجد يه مكان مقدسه؛وقتي مسجد به واسطه اي نجس ميشه تا تطهير نشه كسي نمي تونه توش نماز بخونه؛ وقتي كسي توخونه حرف ركيك وزشت ميزنه؛دست درازي ميكنه به بچه اش به همسرش ؛پرخاش ميكنه هواي خونه وفضاشو نجس ميكنه؛ وبايد اون خونه تطهير بشه با خوش رويي با عذر خواهي با گذشت با توبه... اين چند جملشون برام خيلي جذاب بود... تمام اعمال ما حتي حرفهامون روي كائنات تاثير ميذارن؛حالا چطور بد اخلاقي وبد زباني مون روي بچه هاي معصوم وپاكمون بي تاثير باشه... آيا خونه اي كه مدام هوا و در وديوار ش با اهانت وبي حرمتي و شتم نجس ميشه مي تونه جايي براي انسان سازي ...
31 فروردين 1393

سه جرعه تير...

پيامكي كه برايم آمد : رسول خدا (ص): هركس به فرزند خردسال خود جرعه اي آب بنوشاند؛ خداوند به پاداش او در روز قيامت هفتاد جرعه از آب كوثر به او مي نوشاند. با خودميگويم: سال شصت ويك هجري حتي يك نفر هم ميان آن انبوه لشگر اين حديث را بياد نداشت يا نشنيده بود؛ يا به خاطر بغض صاحب حوض كوثر نشنيده اش گرفتند. ---------------------------------------------------- يادم باشد از اين پس براي شادي دل رباب آبت دهم وثوابش را نثار روحش كنم... منبع:كنز العمال/ج16/ص443    
28 فروردين 1393

قهر كار بچه هاست!

اينو ديگه كجاي دلم بزارم؟؟؟ قـهرم بلده!!! وقتي چيزي مطابق ميلش پيش نره ودر هرصورت به مرادش نرسه؛ گريه ميكنه و تند تند چاردست وپا ازمنطقه دور ميشه ويه چرخ دور خودش ميزنه وبرمي گرده؛ يا اينكه سرشو ميذاره زمين وگريه ميكنه؛مدل ديگش اينكه خودشو جمع ميكنه مثل يه حالت قوز ... -------------------------------------------------------- كارهايي رو كه مي دونه ما بهش حساسيم رو ياد گرفته وقتي ميخواد اونا رو مرتكب بشه مثل خوردن مهر يا بالا رفتن از بلندي؛ قبلش يه نگاه مرموزي بهمون مياندازه وميخنده وبه سرعت ميره كه عملياتيشون كنه هرچي ما بيشتر بگيم جيزه ونكن اون بيشتر ميخنده وانجام ميده...اينكه تازگيا بهش بي توجهي ميكنيم اونم كمتر كار خطر ناك ميكنه....
27 فروردين 1393

از كرامات ننه علي

     وقتي ننه علي جوگير ميشود ... براي پسرك حريره بادام وسوپ بار ميگذارد... براي خواهر درس خوانش  نوشيدني مورد علاقه اش «شير انبه »درست ميكند؛ خواهر درس خوان با بي ميلي شيرانبه  راسرميكشد و «بدمزه است وترش تحويلش ميدهد » وذوقش را با خاك يكسان ميكند... حريره بادام را مز مزه ميكند وحالش از مزه ترش وشيرينش بهم ميخورد... سراغ يخچال كه ميرود دسته گل آب داده اش را در ميابد !!! دوووغ... بقيه ماجراهم چيزيست در مايه هاي بـــــــــــوق...
26 فروردين 1393

روشنگرانه

اين عكس صرفا جهت روشن گري اذهان دوستان عزيز در مورد پست دندون به سبك زيزي گولويي پيوست ميشود البته دندان پنجم وششم علي آقاهم رويت شده كه به زودي لبخند دلبندمان را از اين تابه تايي در مي آورد اينجــــــــا ...
25 فروردين 1393

جنگ اول به زصلح آخر

از ذوقي كه از ديدن توپ ميكني ودرخشش چشمات؛از اينكه با اين راه رفتن نصفه ونيمه هر جا ميبينيش دنبالش ميري ومي ايستي و پا تو بلند ميكني و شـــــــــوت...وبعد هم تلپي مي خوري زمين وكلي مي خندي ؛بايد اين طور نتيجه گرفت كه در روز هاي نه چندان دور خانه ماهم سنگر بندي خواهد شد ... سنگر خانوم ها(ننه علي ودخترا...) سنگر آقايان(ابوعلي وپسرا...) خانوما:بزن اون كانال سريال داره... آقايون:بذار اون كانال فوتباله... واز همين حالا بايد بدوني مامان جان كه برنده مشخصه كه خانوما هستن ----------------------------------- بيرون كه ميريم ؛نزديك خانه كه ميشيم با انگشت به در خانه اشاره ميكنه كه يعني بايد داخل اين خانه شيم؛ يه همچين پسر دانشمندي داريم م...
25 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجه طلبه می باشد