علي كوچولوعلي كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

جوجه طلبه

براي زينب!!!

1392/10/8 0:29
نویسنده : ننه علي
292 بازدید
اشتراک گذاری

صداي موبايلم در اومد...پيامك بود،از رفيقي كه مدتها از ش خبري نداشتم:

-سلام خوبي عزيزم؟

--سلام شكر تو خوبي؟!!!

-ممنون تازگي ها از الهام خبر داري؟

--راستش چند وقته خيلي به يادشم ،هرچي پيام مي دم جواب نمي ده!

-راستش امروز ديدمش اصلا حالش خوب نبود ،فكر كنم بچه اش رو از دست داده بهش زنگ بزن شايد بدش نياد باهات در دودل كنه..خدا صبرش بده....

---------

واين دنيا بود كه روي سرم آوار شد،

الهام دوست عزيزم منتظر زينب خانوم بود...

اما فرشته آسمونيش شب اربعين ...شش ماهه از بارش رفت...

هنوزم تو شكم...تنم يخ كرده  ...

---------------------------------

وقتي صدا تو شنيدم ،،،كه آروم برام جريانو تعريف مي كردي و پريشوني تو صدات نبود فهميدم كه صبر مهمون قلبت شده و آروم گرفتي...توپاك شدي يك بار مادر شدي...

وقتي مي گفتي كه تنها بودي وپدر مادر كربلا بودن دلم بيشتر سوخت

گفتي كه همسرت غسل و كفن داده زينب عزيزمون رو وحالا زير خاك آروم گرفته

هنوز هم پريشون بودم وقتي گفتي كه حالت خراب بوده ومتوسل به حضرت زينب شدي كه صاحب اسمشه...كه بهت يه نشونه بدن واون خواب...تو نشونتو گرفتي ومن هم..

حالا خيالم راحته كه جاش از ماها خيـــــــــــلي بهتره ومهمون مهربون ترين مادر دنياست...

-----------------------------------------------------------------------------

به خودم نگاه ميكنم وبه زندگي راحتم واينكه چه راحت باردار شدم وراحت تر پسرم رو دنيا آوردم وخدا قدرتي كه ازش خواستم براي زايمان طبيعي بهم داد وهيچ مشكلي نه براي خودم ونه پسرم به وجود نيومد ....

مي دونم بايد شاكر باشم واگه تا آخر عمر سراز سجده شكربر ندارم بازم كمه ...مي ترسم اينو بگم اما بعضي وقتا به حال و روز بعي آدما وامتحاناتشون بد جور غبطه مي خورم...

نمي دونم چيزي كه تو دلمه رو چطور بيان كنم اما دلم مي خواد خدا روم بيشتر حساب كنه...

اين چيزي كه ميگم منافاتي با شاكر بودن نداره من از خدا بلا نمي خوام فقط خير مي خوام خير كثير اما توفيق مي خوام كه با نعمت هاش ايمانم پرورش بدم نه كه فقط به اين جاي گرم و نون داغ وآب سرد دل خوش باشم كه همه چيم روبه راهه ...

امتحانات تو همش خيره...بلا نبردن لذت از مناجات با توست بلا از ياد بردن تو وتوي خوشيها غرق شدنه...

خدايا يادم بده يادم نره يادت باشم...

كاش بزرگ تر بود روحم ،،،من تو همين مسائل پيش پا افتاده روز مره كم ميارم ودادم در مياد چه برسه به اينكه خدا رسما با ما وارد امتحان بشه ...

خدايـــــــــا اصلا منو داخل بنده هاي آدمت حساب مي كني؟؟؟؟؟؟؟؟

----------------------------

الهام عزيزم :دوست خوب دوستيه كه آدمو ياد خدا بندازه وتو هميشه دوست خوبي بودي...

مي دونم اندازت از امتحانت بزرگتره وسربلند بيرون مياي ...

توهميشه هدف مورد نظر غبطه هاي من بودي...

هميشه سبقت گرفتي و حالام كسي رو توي بهشت داري كه منتظر اومدنته...

مثل همشه مي گم بازم خوش به سعادتت...

شش ماهت مهمان شش ماهه ابا عبدالله...

خدا صبر جميلت دهد.


پ.ن:از دوستان عزيزمون زود به زود خبر بگيريم، شايد بهمون احتياج داشته باشن وما اين فرصت رو از دست بديم...

*حرف هاي قسمت چهارم متن در گوشي با خدا بود...دوستان قضاوت يا برداشت نكنيد

*بازم حرفاي قسمت چهارم متن هيچ منافاتي با اين روايت امام باقر(عليه السلام)نداره:

ازخداوند توفيق شكر نعمتها را بخواهيد نه بلايي كه به واسطه آن صبر كنيد(نقل به مضمون)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
8 دی 92 0:21
لحظه لحظه زندگى پس دادن نمره در پيشگاه معبود است .... مال هر كس يه رنگى ...
ننه علي
پاسخ
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
خاله مریم
8 دی 92 1:05
خدا صبر بده...
مامانگولو
8 دی 92 6:23
اتفاقا من هم دیدم همچین چیزی و صبر مادری بعد از فرزندش... خیلی عجیب... گاهی که خودم و جاش میزاشتم طاقت نداشتم چه برسه به اینکه...
ننه علي
پاسخ
هر وقت به چهره علي نگاه مي كنم حتي تصور اينكه يه لحظه نبينمش....
مامان محمدمهدی
8 دی 92 11:33
خدا به الهام عزیز صبر بده و به ما هم...
ننه علي
پاسخ
الهي آمين
متین مامی ایلیا
9 دی 92 22:49
من تصادفی با وبتون اشنا شدم ولی نمیدونم چرا ناخود اگاه هر وقت بیام نی نی وبلاگ یه سر میام اینجا، نوشته هاتون ارامش بخشه، دوسشون دارم... من از امتحان خدا خیلی میترسم مخصوصا اگه ادم عزیزش واز دست بده، شاید چون ایمانم ضعیفه ولی اعتراف میکنم میترسم... دوستم فرزندش و از دست داد و روزها با خوندن نوشته هاش اشک ریختم، تمام دردی رو که کشید تو نوشته هاش احساس میکردم... این ادرس وبشه: http://elinajoon.niniweblog.com/ هرچند که خدا جواب صبوریش و داد و الان یه دختر ناز داره ............................................................................ من به شما تبریک میگم واقعا دل بزرگی دارید خدا همیشه عزیزانتون و براتون حفظ کنه و خوشحالم که دوستتون تونست به ارامش برسه
ننه علي
پاسخ
سلام ممنونم از حضورتون ان شاالله خدابه همه كساني كه داغ عزيز ديدن صبر بده
طهورا - همنفس طلبه
11 دی 92 17:38
هو العزیز باسلام.چه تصادف عجیبی! امروز آقای پناهیان برایمان از قربانی دادن در راه خدا می گفت و صبر بر مصائب . اینکه باید از کودکی به کودکانمان بیاموزیم که باید به خاطر خدا از هر آنچه دوستش می داریم بگذریم و اگر مورد امتحان قرار گرفتیم شکوه نکنیم و صبور باشیم .
ننه علي
پاسخ
سلام خيره ان شاالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجه طلبه می باشد