بسوز اي دل!
مادرم ديگر...
مدام در تصورات وخيالات دور...روزهاي بزرگ شدنش...قد كشيدنش...آقاشدنش...
مادرم ديگر باخون دل بچه بزرگ ميكنم...
مادرم ديگر...آرزوها برايش دارم...
----------------------
اين روزها به گذشته ونوزاديش كه فكر ميكنم روضه مكشوف است،
به حالش نگاه ميكنم روضه مجسم است،
روزهاي بعد از اينش را تصور ميكنم آتش بردل است ،،جان كندن دل است...
آه است كه از نهاد اين دل بلند ميشود براي جگرسوخته ي كربلايي ها...
براي رباب... براي ليلا...براي ارباب
-------------------------------------
امام حسين (عليه السلام):«بالا ترين لذت اين است كه ،فرزندي را با خون دل بزرگ كني و بعد به سن جواني برسد وبعد جلوي چشمانت راه برود..»
وخدا لعنت كند كساني را كه داغ جوان بردلت نشاندند وحسرت ديدن جواني اصغر را به دلت گذاشتند...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی