ذوق مادرانه
شايد تعجب آوره كه چراپشت سرهم پست ميذارم خب ميترسم يادم بره چيزايي رو كه مي خوام نوشته بشه وقت نوشتن تو دفترم ندارم وبلاگمم تازه تاسيسه...بايد زور بزنم كه كلي از خاطرات فراموش شده رو به خاطر بيارم ...حداقل 4تا خاطره باشه پس فردا بچم بخونه شادشه...
فندق مامان در تاريخ 10 آبان طرفاي 11شب بغل باباحاجي نشسته بود وحسابي براش دلبري مي كرد كه ناگهان دودست مبارك رو به نشانه كف زدن به هم كوبيد وخانواده رابسيار ذوق ناك ساخت!
فندق يه چند روزي هست كه دستاشو باذوق بسياري به سمت اشيا،از جمله دماغ ماماني پرتاب مي كنه كه اخيرا در پرتابي 20امتيازي موفق به زخمي كردن بيني حقيرشد!!!
وقتي توي جعبه بازيت(كارتون)ميذارمت ومرتب دستاتو به كفش مي كوبي ياوقتي به كمك انواع اقسام وسايل مي شيني واز ذوق دستاتو به زمين ميكوبي دلم مي خوادبخورمت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی