علي كوچولوعلي كوچولو11 سالگیت مبارک

جوجه طلبه

کلاس اولی ما

1393/7/1 15:32
نویسنده : ننه علي
504 بازدید
اشتراک گذاری

بچه  بزرگ بودن ؛ اصلا اصلش خواهر بزرگ بودن عالمی داره برا خودش...

همچین حس مادرانه  داری نسبت به خواهر برادرای کوچیک تر...

مخصوصا اگه اختلاف سنی ها بیشتر هم باشه..

تولد هردوشونو یادمه؛مو به مو

همون صبح جمعه سال نویی که مادرم با یه آبجی کوچولو به بغل برگشت خونه ومن تا ساعت ها بالای سرش نشستم ونگاش میکردم...اون قدر که اولین بار لبخندشو من دیدم؛

بالیدنش ؛قد کشیدنش؛زبون باز کردنش...همه وهمه تو خاطرمه

روز اول مهری که کلاس اولی شد...

اولین بار که نماز خوندنو یادش دادم...

روز جشن تکلیفش؛

از همون روز جمعه صبح تا همین لحظه ؛ تا همین روزا که برای خودش خانومی شده...

انگار همین دیروز بود ؛نیمه مهری که مادرم نازنین زهرای کوچولوی ته تغاری مونو آورد خونه

بازهم صبح روز جمعه...

لالایی هایی که براش میخوندم تا بخوابه؛

اون همه ذوقی که با لحظه لحظه بزرگ شدنش میکردم؛

گذشت وگذشت تا رسید به امروز؛

امروز که نازنین شیرین زبون و عزیز ما روی نیمکت مدرسه میشینه

خواهر کوچولوی ما کلاس اولی شده...

خوشحالم  و ذوق ناک ...

والبته کمی غمگین چون ازم دوره و نمیتونم صورت ماهشو میون مقنعه و روپوشه مدرسه ببینم

نازنینم موفق و بالنده باشی...

آجی کلی دعای خوب خوب بدرقه راهت میکنه.

--------------------------------------------

-حالا با این همه شیطونی و بلبل زبونیش هفته اول پرونده زیر بغل نیاد خونه خوبه !!!!

پسندها (3)

نظرات (14)

mahtab
2 مهر 93 6:40
مبارکه
ننه علي
پاسخ
سپاس
مامان گلشن
2 مهر 93 11:53
خدا نازنین زهرا رو از چشم بد دور کنه.انشاالله مدارج بالای تحصیلی رو طی کنه
ننه علي
پاسخ
آمین
مامان نازنین زهرا
2 مهر 93 16:22
پس شما سابقه دارین اول سر مشق مادری نوشتین وحالا مشق مادری امیدوارم نمره 20 بگیرین توکلاس زندگی علی کوچولو را ببوساستغفرالله نازش کن
ننه علي
پاسخ
یه جورایی ممنون عزیزم باشه یه بوس نازش میکنم
گهواره
3 مهر 93 19:40
آخی...ان شالله عروس شدنش رو ببینی خواهر...
ننه علي
پاسخ
کوثر
4 مهر 93 5:59
سلام فاصله ام زیاد نیست با خواهر کوچیکه، اما باز هم همه چیز را یادمه... از روزی که بابا ما را گذاشت خانه مادربزرگ و مادر را برد بیمارستان، تا همین روزها، که دیگر کمتر از یک 10 روز دیگر، مهمان خانه ماست... نماز های «و واعدنا» یم تمام شود، آخرین شبی است که خانه پدری می ماند، ان شاءالله... نترس بیرونش نمی کنند، اون قدیم تر ها، شیطان ترهایش را هم نگه می داشتند.
ننه علي
پاسخ
سلام آخی عزیزم مبارکش باشه یعنی امیدوار باشم
مامانی
4 مهر 93 15:02
مبارکش باشه وای من چقدر دختر کلاس اولی دوست دارم از حالا منتظرم حنانه زهرا زود کلاس اولی بشه ان شاالله مدارج علمی رو با موفقیت پشت سر هم بزاره
ننه علي
پاسخ
ممنون اووووووووووو حالا بذار دنیا بیاد خیلی آتیشت تنده مامانی
ماجراهای زندگی من و سید علی...
5 مهر 93 0:31
سلام بانو انشالله خدا حفظشون کنه ... اصلا بچه های کلاس اولی یه چیز دیگه ان ... ان شالله کلاس اولی پسر گلتون ..
ننه علي
پاسخ
سلام عزیزم مشتاق دیدار ممنون
نرجس
6 مهر 93 0:00
چه قدر جالب! خدا حفظش کنه. ان شاء الله کلاس اولی شدن علی آقا
ننه علي
پاسخ
ممنون
سمیرا
6 مهر 93 19:05
مباااااااااااارکه,داداشی منم امسال رفت اول ای روزگار... إن شاءالله موفق باشن...
ننه علي
پاسخ
به به مبارکه داداشی شما هم همین طور
مامان کوثر
8 مهر 93 11:54
خوشبختانه یا متاسفانه ما از این فیض عظمی (خواهر بزرگتر بودن) بی نصیب بودیم، ولی به حمدلله این فقدان با آمدن نوه ها یکی پس از دیگری جبران شد الهی که همیشه سالم باش و به هرجا که دوست داره برسه والبته همیشه مثل الانش سرزنده و شاداب نترس خواهر، شاید وروجک شما تازه آروم مدرسه باشه
ننه علي
پاسخ
خدا نوه هاتونو حفظ کنه جمیعا
مامان خانمی
14 مهر 93 8:43
یه خبر خوش یه خبر خوش وبلاگ جدید زدم لطفا بفرمایید دیدن کنید
شاتوت
14 مهر 93 21:18
سلام عزیزم . خیلی خوب نوشته ای . راستی از پرونده چه خبر؟
مامان نازنین زهرا
22 مهر 93 13:53
فکر نمیکنین خیلی وقته نیستینمنتظریم از سخنان زیباتون استفاده کنیم
مامان کوثر
30 مهر 93 10:35
باز کم پیدایی خواهر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجه طلبه می باشد